عنوان فیلم «ویلاییها» در وهله اول ویلاهای مناطق ییلاقی، سرسبز و خوش آب و هوا با ساکنانی مرفه را به ذهن متبادر میسازد و ارتباط آن را با یک فیلم دفاع مقدس و جنگی سوالبرانگیز مینماید. اما سکانس اول فیلم این ابهام را برطرف میسازد. خانههایی نسبتاً فرسوده و قدیمی با امکانات اندک در اردوگاهی نزدیک مناطق عملیاتی بر پرده نقرهای سینما ظاهر میشود. مجموعهای که هر چند روز یکبار از بمباران هواپیماهای بعثی بینصیب نمیماند.
صدای آژیر خطر تقریباً همزمان با غرش مهیب و همجمه سهمناک هواپیماهای بعثی به صدا درمیاید. نفسها در سینهها حبس و اضطراب و دلهره بر مادران، همسران و فرزندان خردسال فرماندهان دفاع مقدس مستولی میشود.
فرماندهان فداکاری که حتی فرصت اخذ مرخصی و رفتن به شهر و و دیارشان برای دیدار با اقوام و آشنایان را ندارند؛ ناگزیر خانوادهها به سرزمین گرم خوزستان آمدهاند تا هم در کارهای پشتیبانی جبهه کمک کنند و هم چشمانتظار زیارت عزیزانشان باشند،هرچند که روزها چشمبهراه و دیدار صرفاً لحظاتی کوتاه باشد.
فیلم سرشار از لحظات بیم و امید، نگرانی و انتظار است. انگار ساکنان موقت ویلاها زندگی خود را با سرنوشت ابهامآمیزی گره زدهاند و این احتمال وجود دارد که هر آن، خبر شهادت دلبندشان، پایانبخش اقامتشان در این اردوگاه باشد.
فیلم «ویلاییها» هرچند که صحنههای جنگ و خطوط مقدم را به نمایش نمیگذارد اما به دلیل خوشساخت بودن از کششی برخوردار است که بیننده را تا پایان همراه میسازد.
در این جاذبه، انتخاب سوژه و مضمون مناسب، هنرمندی بازیگران و عوامل متعدد دیگر سهیم هستند.
تقدیر از سازندگان و نقشآفرینان «ویلاییها» کمترین کاری است که وظیفه همه دلسوزان نظام است. باید به آنها خداقوت و دستمریزاد گفت که قطعهای از پازل بزرگ هنر دفاع مقدس را متبلور ساختهاند، هرچند که تا کامل شدن این پازل راه طولانی و کار بسیار پیش رو داریم. درواقع سالها تلاش مداوم و ساخت دهها و صدها فیلم هم نمیتواند کمکاری این سه دهه را جبران کند؛ اما این امید وجود دارد که با حضور نسل جدیدی از فیلمسازان جوان، با انگیزه، مبتکر و خلاق، نسیمی دلانگیز وزیدن گیرد و با نوآوری و اندیشه و نیز دست توانای آنان فرهنگ گذشت، ایثار، جهاد و شهادت احیا گردد.
هنرمندان متعهدی که در شمار رویشهای مبارک انقلاب هستند، هرچند که دفاع مقدس را بعضاً درک نکردهاند، اما با اعتقاد و آگاهی در این مسیر ناهموار قدم گذاشتهاند تا دین خود را به نسل انقلاب و دفاع مقدس ادا کنند و زوایای گوناگون دفاع قهرمانانه فرزندان رشید این مرز و بوم را به نمایش بگذارند.
در ویلاییها به موضوعی پرداخته شده که تاکنون کمتر موردتوجه قرار گرفته است و از این جهت نیز باید از عوامل آن تشکر کرد. درست است که پرداختن هنری به سرداران و رویدادهای مهم جنگ هنوز به قدر کافی صورت نگرفته است و به موارد خاصی محدود شده است، اما در حق مادران، همسران و فرزندان شاهد به طریق اولی کمکاری و کوتاهی شده است.
بیتردید وارستگی از وابستگیهای دنیایی و دل برکندن از تعلقات آن و انتخاب شهادت کار سادهای نیست و به ویژه در فضای مادی امروز در نزد عدهای به رویا و افسانه شبیه است، اما نباید فراموش کرد که شوق پرواز و نیل به لقاءالله در شهدا بهگونهای بود که عاشقانه برای رحیل لحظهشماری میکردند و گوی سبقت را از یکدیگر میربودند. دنیا و مافیهادر نزدشان حقیر بود لذا مرگ سرخ در کامشان گوارا بود. ولی درمورد اعضای خانواده آن کبوتران سبکبال که بهترین دلداده خود را از دست میدادند تحمل وضع، سخت و دشوار بود. ایمان گذشت و استقامتی والا و فوقالعاده میطلبید که در این دریای ماتم و اندوه، چون کوه مقاوم و استوار باشند و خم به ابرو نیاورند و همگان را مات و مبهوت عظمت روحی خود سازند.
این وجهه عاطفی دفاع مقدس که سرشار از حلم و شکیبایی و طمأنینه است، تاکنون کمتر به تصویر کشیده شده است و ویلاییها به خوبی از عهده این مأموریت خطیر برآمده است تا تلنگری بر یادگاران دفاع مقدس، مردم شهیدپرور و نیز فرزندان دهه 60، 70 و 80 باشد که اندکی خود را در آن فضا احساس کنند و قدردان آن حماسههای ایثار و فداکاری باشند.
گلهای سرسبد و پاکترین پاکان عصر ما در 8 سال دفاع مقدس به اعلی علیین شتافتند تا ما را از لغزش و سقوط به اسفل سافلین مصون نگه دارند و نام نامی ایران و ایرانی را بلندآوازه گردانند و با عزت و سرافرازی قرین سازند و امروز این رسالت تاریخی بر دوش ما سنگینی میکند که ره گم نکنیم و حافظ آرمانها و اهداف بلند طلایهداران جبهه و جنگ باشیم.
تماشای ویلاییها هرچند که با تألم روحی همراه است بدون شک میتواند منشأ سازندگی روحی و تأمل و اندیشه باشد. تفکر و تدبری که امروزه سخت بدان محتاجیم به ویژه در شرایطی که دشمنان خارج و عوامل داخلی آندست به دست هم دادهاند تا باور و فرهنگ ایران اسلامی دستخوش استحاله گردد و غفلت و بیخبری و لذتجویی فردی، نسل جوان را به وادی بیهویتی و پوچی سوق دهد!